در روایات مربوط به معراج و روایات دیگر نیز نشانههای روشنی از این موضوع دیده میشود. بنابراین میگویند بهشت در درون و باطن این جهان است اما برای ما قابل دید و درک نیست؛ به عبارت دیگر عالم آخرت و بهشت و دوزخ، بر این عالم احاطه دارد و این جهان همانند جنین در درون آن جهان قرار دارد.
آیات قرآن و روایات اسلامی دلالت دارد که بهشت نیز همانند جهنم، درهایی دارد.
امام باقر علیه السلام فرمود:
»بهشت دارای هشت در است که عرض هر در، به اندازه چهل سال راه است«.
شیخ صدوق، از علمای بزرگ شیعه، مینویسد:
اعتقاد ما درباره بهشت این است که بهشت دارالبقاء و دارالسلام است. مرگ و پیری، بیماری و ناخوشی، زوال و زمینگیری، غم، فقر و خستگی و فرسودگی در آن نیست.
درجات در بهشت
بهشت از دیدگاه اسلام
در نظر قرآن، مؤمنان و صالحان سرانجام به جایی ابدی به نام جنت میروند و زندگی پر نعمت و خوشی را در پیش میگیرند بنا بر آیات قرآن این وعده الهی قطعی است.[۱]
قرآن از دو بهشت نام برده: یکی در عالم برزخ که موقت است و دیگری در آن جهان که جاودان است.[۲]
بهشت درجات و مراتبی دارد و برخی از آنها بر دیگری برتری دارند. نعمتهای بهشتی نیز بسته به درجات بهشتیان، گوناگونی دارند[۳].
توصیف ویژگیهای بهشت از دیدگاه علی ابن ابی طالب:
اگر با چشم دل به آنچه که از بهشت برای تو وصف کردهاند بنگری، از انچه در دنیاست دل میکنی، هر چند شگفتی آور و زیبا باشد؟ از خواهشهای نفسانی و خوشیهای زندگانی و منظرههای آراسته و زیبای ان کناره میگیری، و اگر فکرت را به درختان بهشتی مشغول داری که شاخه هایشان همواره به هم میخورند و ریشههای آن در تودههای مشک پنهان و در ساحل جویباران بهشت قرار گرفته آبیاری میگردند، و خوشههایی از لؤلؤ آبدار به شاخههای بزرگ و کوچک درختان آویخته و میوههای گوناگونی که از درون غلافها و پوششها سر بیرون کردهاند، سرگردان و حیرتزده میگردی: شاخههای پر میوهٔ بهشت که بدون زحمتی خم شده در دسترس قرار گیرند، تا چینندهٔ ان هرگاه که خواهد برچیند، مهمانداران بهشت گرد ساکنان ان و پیرامون کاخهایشان در گردشند و آنان را با عسلهای پاکیزه و شرابهای گوارا پذیرایی کنند. آنان کسانی اند که همواره از کرامت الهی بهره مندند تا انگاه که در سرای ثابت خویش فرود آیند و ازنقل و انتقال سفرها آسوده گردند. ای شنونده! اگر دل خود را به منظرههای زیبایی که در بهشت به ان میرسی مشغول داری، روح تو با اشتیاق فراوان به ان سامان پرواز خواهد کرد، و از این مجلس من با شتاب به همسایگی اهل قبور خواهی شتافت.
خداوند با لطف خود من و شما را از کسانی قرار دهد که با دل و جان برای رسیدن به جایگاه نیکان تلاش میکند آنگاه که پروردگار عالم ارادهاش بر این تعلق گرفت که یر روی کرهزمین، خلیفه و جانشینی از جنس خاصی (بشر) بیافریند به ملائکه فرمود: «... میخواهم روی زمین خلیفه و جانشینی قرار دهم». پس آدم ابوالبشر را آفرید و او را برتر از ملائکه قرار داد و فرمود: (لقد خلقناکم ثم صورناکم، ثم قلنا للملائکه اسجدوا لاَّدم فسجدوا الا ابلیس لم یکن من الساجدین بعد از خلقت حضرت آدم و حوا و امر کردن خداوند ملائکه را به سجده کردن آدم، این فرمان از طرق خداوند به آنها ابلاغ شد: «ای آدم، تو و همسرت در بهشت سکونت کنید و از نعمتهای بهشتی هر چه میخواهید بخورید، اما نزدیک این درخت نشوید که از ستمگران خواهید بود».{1}اما شیطان به خاطر تکبری که داشت آدم را سجده نکرد و رانده درگاه حضرت حق گردید.
آدم و حوا در بهشت مشغول زندگی بودند و از نعمتهای بهشتی استفاده میکردند. شیطان که همه بدبختیهای خود و رانده شدن از درگاه پرفیض الهی را از ناحیه آدم میدانست و کینه او را به سختی در دل گرفته بود، در صدد بود به هر شیوهای که ممکن است موجبات گمراهی آدم و فرزندانش را فراهم سازد و حتی در پیشگاه خدا سوگند یاد کرد که به هر نحوی و از هر سویی که بتوانم آدمیان را گمراه و جهنمی خواهم کرد. شیطان در چنین موقعیتی که حضرت آدم و حوا بهترین زندگی را دارند چگونه میتواند آسوده بنشیند و آدم را در آن همه لذتهای بی منتهای مادی و معنوی مستغرق ببیند و نصیب وی فقط اندوه و حسرت و ندامت باشد؟
اما شیطان ، چگونه توانست ـ پس از رانده شدن ـ وارد بهشت شود.
در پاسخ به این سؤال، باید دید آیا بهشتی که حضرت آدم به همراه همسرش در آن ساکن بوده است همان «بهشت برین و موعود» بوده است یا باغی از باغهای دنیا ؟
بر اساس آنچه در روایات و تفاسیر بیان شده است، بهشت حضرت آدم، باغی از باغهای دنیا بوده است؛ زیرا اگر بهشت همان بهشت موعود نیکان و پاکان باشد، با آیات قرآن منافات دارد که میفرماید: «مقربان درگاه الهی در باغهایی قرار دارند که در آنجا سخن بهیوده و لغو نمیشنوند و در آنجا گناهی صورت نمیگیرد». پس بهشت جای ورد اشخاص آلوده به گناه نیست و شیطان که آلوده به گناه بود چطور میتوانست به بهشتی که موعود نیکان است وارد شود؟!
از امام صادق(ع) روایت شده است که ایشان درباره بهشت فرمودند: «بهشت حضرت آدم ، باغی از باغهای دنیا بود که خورشید و ماه بر آن میتابید و بسیار زیبا و آب و هوای خوبی داشت.
اگر آن بهشت، بهشت جاودان بود هرگز آدم از آن رانده نمی شد».{2}
اقرار و اعتراف به عزّ مقام كبريائي حضرت باري تَعالي شأنُهالعزيز، و سپردن تمام مراتب هستي و انانيّت و شخصيّت را به آن حضرت، و طيّ مراحل و منازل توحيد افعالي و صفاتي و اسمائي و توحيد ذاتي به تمام معني الكلمه دربارۀ آن وجود اقدس؛ درجۀ اعلا و ارفع بهشت را تشكيل ميدهد، و هر درجه و مقام از اين پائينتر را، درجات و مقامات پائينتر. و معلوم است كه محبّت در عالم وجود، يك اندازه قسمت نگرديده است، بلكه به هر موجودي به اندازۀ ماهيّت و ظرفيّت خود ريخته شده، و رشحهاي از محبّت لايزالي و لميزلي بدانجا تراوش كرده است.
بنابراين اگر بگوئيم حقيقت بهشت ولايت است، و از آن محبّت مترشّح ميگردد، و اين محبّت در هر عالمي به قدر آن عالم و به سِعۀ آن عالم به صور مختلف و به أشكال متفاوت متجلّي گرديده است و عالم ملك و ملكوت را به وجود آورده است؛ سخني به گزاف نگفتهايم. هر جا محبّت شديدتر باشد، صفا و خلوص و ايثار و انفاق و عبوديّت بيشتر است، و هر جا كمتر باشد كمتر است. پس ميتوان يُحِبُّهُمْ را اساس پيريزي عالم دانست، كه از آن يُحِبُّونَهُ پيدا ميشود. و يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ پيوسته دست در آغوش يكديگر نهاده، و جذب و انجذاب ربوبي و عبودي موجب پيدايش عالم شدهاند. بندگان از خدا آفريده شدهاند و بسوي خدا بر ميگردند، و متّقيان بازگشت خوبي دارند.
رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم مركز ولايت پنهان، و أميرالمؤمنين عليه السّلام ظهور مقام ولايت است.
و بر همين اصل، روايت مستفيضه بلكه متواتري داريم بالتّواتر المعنوي، بر اينكه بهشت و آثار بهشت و درجات آن، و حور و قصور آن، و فاكهه و شراب آن، و جَنَّـٰتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الانْهَـٰر آن، و غِلمان و فرشته و خازن آن، و بالاخره تمام خصوصيّات و خواصّ آن؛ از ولايت و متعلّق به ولايت است، و بر ايناصل بنا شده و بر اين اساس مردم از آن بهرمند ميگردند.
در «أمالي» صدوق از رسول الله صلّي الله عليه و آله وسلّم روايت است كه:
إِنَّ حَلْقَةَ بَابِ الْجَنَّةِ مِنْ يَاقُوتَةٍ حَمْرَآءَ عَلَي صَفَآئِحِ الذَّهَبِ. فَإذَا دُقَّتِ الْحَلْقَةُ عَلَي الصَّفْحَةِ طَنَّتْ وَ قَالَتْ: يَا عَلِيُّ! [189]
«حلقۀ در بهشت از ياقوت سرخ است كه بر روي صفحههاي طلا قرار داده شده است. چون حلقه را بر روي صفحه بكوبند، طنين مياندازد و ميگويد: يا عليّ! »
و در «خصائص» نَطَنزي از ابن مسعود روايت ميكند كه رسولخدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند:
عَلِيُّ بْنُ أَبِيطَالِبٍ حَلْقَةٌ مُتَعَلِّقَةٌ بِبَابِ الْجَنَّةِ، مَنْ تَعَلَّقَ بِهَا دَخَلَ الْجَنَّةَ. [190]
«عليّ بن أبيطالب حلقهاي است كه به در بهشت آويزان است، هر كس خود را بدان بياويزد داخل بهشت ميگردد.»
و در «خصال» صدوق با سند متّصل خود از عَطيّه از جابر آورده است كه رسول خدا صلّي الله عليه وآله وسلّم فرمودند:
مَكْتُوبٌ عَلَي بَابِ الْجَنَّةِ: «لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَهِ، عَلِيٌّ أَخُو رَسُولِ اللَهِ» قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ اللَهُ السَّمَوَاتِ وَ الارْضَ بِأَلْفَيْ عَامٍ. [191]
«بر بالاي سر در بهشت نوشته است ـ دو هزار سال قبل از اينكه خداوند آسمانها و زمين را بيافريند ـ: نيست معبودي جز خدا، محمّد است فرستادۀ خدا، عليّ است برادر رسول خدا.»
و نيز در «خصال» با سند متّصل خود از رسول الله صلّي الله عليه وآله وسلّم روايت ميكند كه:
أُدْخِلْتُ الْجَنَّةَ فَرَأَيْتُ عَلَي بَابِهَا مَكْتُوبًا بِالذَّهَبِ: لَا إلَهَ إلَّا اللَهُ، مُحَمَّدٌ حَبِيبُ اللَهِ، عَلِيٌّ وَلِيُّ اللَهِ، فَاطِمَةُ أَمَةُ اللَهِ، الْحَسَنُ وَالحُسَيْنُ صَفْوَةُ اللَهِ؛ عَلَي مُبْغِضِيهِمْ لَعْنَةُ اللَهِ. [192]
«مرا داخل در بهشت كردند، و ديدم با خطّ زرّين بر درش نوشته بود: نيست معبودي جز خدا، محمّد است حبيب خدا، علي است وليّ خدا، فاطمه است كنيز خدا، حسن و حسيناند برگزيدۀ خدا؛ بر دشمنان آنان باد لعنت خدا.»
در «إكمال الدّين و إتمام النّعمة» صدوق با اسناد خود از أبوطُفيل از عليّ عليه السّلام در ضمن پاسخهاي ايشان به مرد يهودي روايت كرده كه فرمودند: وَ مَنْزِلُ مُحَمَّدٍ صَلَّي اللَهُ عَلَيْهِ وَءَالِهِ وَسلَّمَ مِنَ الْجَنَّةِ فِي جَنَّةِ عَدْنٍ وَ هِيَ وَسَطُ الْجِنَانِ، وَ أَقْرَبُهَا مِن عَرْشِ الرَّحْمَنِ جَلَّ جَلَالُهُ. وَالَّذِينَ يَسْكُنُونُ مَعَهُ فِي الْجَنَّةِ هَـٰؤُلَاءِ الإئِمَّةُ الاِثْنَا عَشَرَ. [193]
و منزل و مقام رسول الله محمّد صلّي الله عليه وآله وسلّم در بهشت آنستكه آن حضرت در بهشت عدن هستند، و آن بهشت در ميان همۀ بهشتهاست و از همۀ آنها به عرش خداوند رحمن جلّ جلالُه نزديكتر است. و آن كسانيكه با محمّد در اين بهشت هستند امامان دوازدهگانه ميباشند.»
نظرات شما عزیزان: